اما نرفتم چون میدیدم که ترجیح میدهد کلاغها کمکش کنند. نمیشود او را به خاطر این سرزنش کرد. حدود نیم دقیقه بعد، از پلهها بالا آمدند و کلی از آبشخورشان نمناک شده بود، اما نه کاملاً خیس، و نمیدانم چطور اینطور شده بود، فقط میدانم که زیر کفپوش آب گنداب جمع شده بود. خیلی اهل علامت دادن هستند، همین را به خاطر خودشان میگویم. یک اجاق گاز در کلبه اصلی بود که لوله بخاریاش مثل دودکش از سقف بالا میرفت و یک دمپر هم درست نزدیک اجاق گاز داشت. یکی گفت: «یه دفترچه راهنما یا یه کد جیبی بگیر، تا تابلوها رو درست کنارش داشته باشه.» پی وی با انزجار فریاد زد: «او به هیچ نشانهای نیاز ندارد.» خب، ویگ این کار را به این روش سالن زیبایی زنانه ده ونک انجام داد، و بعد از اینکه شروع به کار کرد.
بیشتر ما به پشت بام رفتیم تا ببینیم میتوانیم آن را بخوانیم یا نه. اما وقتی درست زیر آن هستید، انجام این کار بسیار دشوار سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد. تا وقتی که بچهها با اجاق گاز نمناک (که به آن دود میگویند) از پلهها بالا آمدند، اجاق ویگ حسابی روشن شده بود. گفت: «اون چیزا رو اینجا بذار.» بعد به من گفت: «چی میخوای بگی؟» به او گفتم: «فقط بگو که من در امانم، ویگ. به آنها بگو که به آنچه میشنوند توجه نکنند.» فقط به اندازهای صبر کردم که شروع کند، فقط برای اینکه ببینم چطور این کار را میکند.
بعد رفتم بالای پشت بام و ستون بلند دود سیاه را تماشا سالن زیبایی زنانه ولیعصر کردم. واقعاً خوشحال بودم که مهتاب سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد، این یک چیز قطعی سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد. به محض اینکه آتش خوبی روشن کرد، مقداری از مواد منفجره مرطوب را داخل آتش ریخت و در را بست و به آرتی ون آرلن (که فرمانده گشت آنها بود) گفت که یک پارچه را روی شکاف در نگه دارد، چون دود سیاه از آن طرف بیرون میزد، مخصوصاً به این دلیل که دمپر لوله بسته بود.
زیاد آنجا نماندم، چون دود برای من خیلی غلیظ بود و وقتی دیدم سالن زیبایی زنانه ولیعصر تهران آرتی یک پارچه خیس را روی چشمها و دهان ویگ بست، فهمیدم که اوضاع در آن کلبه کوچک خیلی بد خواهد بود. شنیدم که گفت: «یکی دیگر آماده داشته باش؛ بهتر سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد سه یا چهار تا از آنها را داشته باشی.» بعد دستش را روی دمپر لوله گذاشت و چرخاند و بعد دود توی کابین دیگر خیلی بد نبود. فقط سریع آن را چرخاند و همینطور چرخاند و این باعث شد دودهای کوچکی از آن عبور کند، و من صدای فریاد «هورا!» افراد روی پشت بام را شنیدم.
بنابراین فهمیدم که همه چیز درست کار میکند. او تعداد زیادی دود کوچک به این شکل فرستاد، فقط برای اینکه توجه را جلب کند، و آنقدر این کار را ادامه داد که من بیصبر شدم. «تا وقتی مطمئن نیستی یکی گوش میده، حرف سالن زیبایی زنانه در خیابان ولیعصر زدن فایدهای نداره.» این را گفت، یه جورایی مثل من مهربون بود. حدس میزنم شاید هیچوقت از من خیلی خوشش نمیآمد، چون نمیخوسالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آبادم اون نشان توی گشتشون باشه، و به هر حال، یه جورایی هوشیاره، و شاید فکر میکرد من زیادی چرت و پرت میگم.
اما، اوه، خدای من، حالا دیگه برای اون قوی شده بودم. و میتونستم ببینم چطور شروع به سرفه کرد و نگران شدم. سپس کورمال کورمال دنبال دمپر گشت، چون چشمانش بسته بود و دود داخلش داشت غلیظتر و غلیظتر میشد. بعد سریع آن را چرخاند، بعد چند ثانیه صبر کرد، بعد حدود بیست ثانیه آن را به صورت طولی با پیپ نگه داشت. با خودم گفتم: «ر. » سپس او سه بار، هر بار حدود بیست ثانیه، دمپر را باز کرد و من میتوانستم صدای فریاد مردان روی پشت بام را بشنوم. «اوه! این یه قلدرِ خوب برای ویگ وایگانده!» «زود باش یه حوله دیگه بهم بده. پنجره بازه؟ بهتره بری بالا، بچه.» این اولین باری بود که او مرا بچه خطاب میکرد و وقتی این را گفت، سرفه کرد. اما من نمیتوانستم تکان بخورم. چیزی در گلو و چشمانم بود که دود نبود، و من گفتم: «اگر میتوانی تحملش کنم – ویگ.» گفت: «برو بالا بچه، الان… داریم… داریم… داریم… باهاش سالن زیبایی زنانه در سعادت آباد حرف میزنم.» و سرفه کرد و نفسش بند آمد.
آرتی ون آرلن گفت: «برو بالا، روی.» روی پشت بام، همه رفقا دور لبه نشسته بودند و پاهایشان را روی هم انداخته بودند و ستون سیاه آسمان را تماشا میکردند و وقتی نامهها را میخواندند، فریاد میزدند. اما من به آن رفقای پایین در آن کلبه پر از دود فکر میکردم و اینکه چطور همه این کارها را به خاطر من انجام میدادند. یکی از گوزنها به من گفت: «اون پایین خیلی دودی شده.» به او گفتم: «یه چیزی گفتی.» یکی دیگر گفت: «او دارد آسمان را خط خطی میکند، البته اگر بتواند آن را برجسته کند.
چه کسی آن پایین با اوست؟» گفتم: «آرتی.» وستی مارتین گفت: «خب، آنها [در خانه] میمانند؛ برای آرتی راحتتر سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد، او میتواند نزدیک پنجره بماند.» درست همان موقع که حرف E در کلمهی SAFE بلند شد، کسی فریاد زد: «قلدر، وای، پیرمرد!» و من میدانستم معنیاش چیست.
بیشتر ما به پشت بام رفتیم تا ببینیم میتوانیم آن را بخوانیم یا نه. اما وقتی درست زیر آن هستید، انجام این کار بسیار دشوار سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد. تا وقتی که بچهها با اجاق گاز نمناک (که به آن دود میگویند) از پلهها بالا آمدند، اجاق ویگ حسابی روشن شده بود. گفت: «اون چیزا رو اینجا بذار.» بعد به من گفت: «چی میخوای بگی؟» به او گفتم: «فقط بگو که من در امانم، ویگ. به آنها بگو که به آنچه میشنوند توجه نکنند.» فقط به اندازهای صبر کردم که شروع کند، فقط برای اینکه ببینم چطور این کار را میکند.
بعد رفتم بالای پشت بام و ستون بلند دود سیاه را تماشا سالن زیبایی زنانه ولیعصر کردم. واقعاً خوشحال بودم که مهتاب سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد، این یک چیز قطعی سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد. به محض اینکه آتش خوبی روشن کرد، مقداری از مواد منفجره مرطوب را داخل آتش ریخت و در را بست و به آرتی ون آرلن (که فرمانده گشت آنها بود) گفت که یک پارچه را روی شکاف در نگه دارد، چون دود سیاه از آن طرف بیرون میزد، مخصوصاً به این دلیل که دمپر لوله بسته بود.
زیاد آنجا نماندم، چون دود برای من خیلی غلیظ بود و وقتی دیدم سالن زیبایی زنانه ولیعصر تهران آرتی یک پارچه خیس را روی چشمها و دهان ویگ بست، فهمیدم که اوضاع در آن کلبه کوچک خیلی بد خواهد بود. شنیدم که گفت: «یکی دیگر آماده داشته باش؛ بهتر سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد سه یا چهار تا از آنها را داشته باشی.» بعد دستش را روی دمپر لوله گذاشت و چرخاند و بعد دود توی کابین دیگر خیلی بد نبود. فقط سریع آن را چرخاند و همینطور چرخاند و این باعث شد دودهای کوچکی از آن عبور کند، و من صدای فریاد «هورا!» افراد روی پشت بام را شنیدم.
بنابراین فهمیدم که همه چیز درست کار میکند. او تعداد زیادی دود کوچک به این شکل فرستاد، فقط برای اینکه توجه را جلب کند، و آنقدر این کار را ادامه داد که من بیصبر شدم. «تا وقتی مطمئن نیستی یکی گوش میده، حرف سالن زیبایی زنانه در خیابان ولیعصر زدن فایدهای نداره.» این را گفت، یه جورایی مثل من مهربون بود. حدس میزنم شاید هیچوقت از من خیلی خوشش نمیآمد، چون نمیخوسالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آبادم اون نشان توی گشتشون باشه، و به هر حال، یه جورایی هوشیاره، و شاید فکر میکرد من زیادی چرت و پرت میگم.
اما، اوه، خدای من، حالا دیگه برای اون قوی شده بودم. و میتونستم ببینم چطور شروع به سرفه کرد و نگران شدم. سپس کورمال کورمال دنبال دمپر گشت، چون چشمانش بسته بود و دود داخلش داشت غلیظتر و غلیظتر میشد. بعد سریع آن را چرخاند، بعد چند ثانیه صبر کرد، بعد حدود بیست ثانیه آن را به صورت طولی با پیپ نگه داشت. با خودم گفتم: «ر. » سپس او سه بار، هر بار حدود بیست ثانیه، دمپر را باز کرد و من میتوانستم صدای فریاد مردان روی پشت بام را بشنوم. «اوه! این یه قلدرِ خوب برای ویگ وایگانده!» «زود باش یه حوله دیگه بهم بده. پنجره بازه؟ بهتره بری بالا، بچه.» این اولین باری بود که او مرا بچه خطاب میکرد و وقتی این را گفت، سرفه کرد. اما من نمیتوانستم تکان بخورم. چیزی در گلو و چشمانم بود که دود نبود، و من گفتم: «اگر میتوانی تحملش کنم – ویگ.» گفت: «برو بالا بچه، الان… داریم… داریم… داریم… باهاش سالن زیبایی زنانه در سعادت آباد حرف میزنم.» و سرفه کرد و نفسش بند آمد.
آرتی ون آرلن گفت: «برو بالا، روی.» روی پشت بام، همه رفقا دور لبه نشسته بودند و پاهایشان را روی هم انداخته بودند و ستون سیاه آسمان را تماشا میکردند و وقتی نامهها را میخواندند، فریاد میزدند. اما من به آن رفقای پایین در آن کلبه پر از دود فکر میکردم و اینکه چطور همه این کارها را به خاطر من انجام میدادند. یکی از گوزنها به من گفت: «اون پایین خیلی دودی شده.» به او گفتم: «یه چیزی گفتی.» یکی دیگر گفت: «او دارد آسمان را خط خطی میکند، البته اگر بتواند آن را برجسته کند.
چه کسی آن پایین با اوست؟» گفتم: «آرتی.» وستی مارتین گفت: «خب، آنها [در خانه] میمانند؛ برای آرتی راحتتر سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد، او میتواند نزدیک پنجره بماند.» درست همان موقع که حرف E در کلمهی SAFE بلند شد، کسی فریاد زد: «قلدر، وای، پیرمرد!» و من میدانستم معنیاش چیست.
- پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۰۴ ۱۲:۱۰
- ۴ بازديد
- ۰ نظر