من را در شبكه هاي اجتماعي دنبال كنيد

ساختمانی که ماشین در آن رها شده بود، کلبه‌ای قدیمی و فرسوده بود که با توجه به خاک اره‌های اطراف، احتمالاً زمانی به عنوان یخچال مورد سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد فاده قرار می‌گرفت. این احتمال وجود داشت، زیرا در نزدیکی ساحل دریاچه‌ای آرام قرار داشت که در سینه سیاه آن، ستارگان وارونه بی‌شماری می‌درخشیدند و از میان آن، مسیری طلایی از نور ماه سوسو می‌زد. یخچال، یا هر چه که بود، هرگز رنگ نشده بود و رگه‌های آن مانند رگه‌های دستی کهنه، بر روی چوب چروکیده تعرفه و قیمت سالن آرایشگاه زنانه شیک خودنمایی می‌کرد.

در فاصله‌ی قابل توجهی از جنگل‌های نزدیک ساحل، جایی که پی-وی ایستاده بود، یک روستای بزرگ یا شهر جوان قرار داشت، آنقدر بزرگ که علائم راهنمایی و رانندگی و مناطق پارکینگ و یک خیابان اصلی و یک سینما و از این قبیل چیزهای پر زرق و برق داشت. بین این شهر و ساحل چند خانه‌ی دورافتاده وجود داشت، اما بیشترشان جنگل‌های پراکنده‌ای بودند. در شمال، جنگل‌ها انبوه‌تر بودند. چراغ‌های این شهر همسایه، پس‌زمینه‌ای شاد و دلنشین در ساحل تاریک و ساکت دریاچه ایجاد کرده بود. این شهر، وست کچم بود و شور و هیجان اصلی وست کچم در چند سال گذشته، تخریب مدرسه دولتی در اثر آتش‌سوزی بود، فاجعه‌ای که هر پسری به خاطر آن سوگوار شد. آن سوی تعرفه و قیمت سالن زیبایی زنانه در تهرانپارس دریاچه، پی-وی می‌توانست نورهای دیگر و کمتری ببیند.

این نورها متعلق به روستای کوچک‌تری بودند که در آن هیچ اتفاقی نیفتاده بود، حتی آتش گرفتن مدرسه‌اش. خیلی دور از آن. مدرسه با تمام شکوهش، تحت نظارت شایسته‌ی بارناباس وایز و بیرچل رادنی، هیئت آموزش محلی، آنجا ایستاده بود. پی وی در مرکز دریاچه، نور قرمز کوچکی دید. گاهی اوقات به نظر می‌رسید که دو نور وجود دارد، اما او فکر می‌کرد که یکی از آنها انعکاس دیگری در آب سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد . نور در آنجا بسیار تنها، اما بسیار جذاب به نظر می‌رسید.

او حدس زد که روی یک قایق سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد . شاید کسی در حال ماهیگیری باشد… اما در تمام این زیبایی و آرامش اطراف، پی وی هیچ نشانه‌ای از قتل هیچ دوشیزه اسیری ندید. چشم تیزبین او می‌توانست تعرفه و قیمت سالن زیبایی آرایشگاه زنانه ببیند که قایقی در ساحل به ساحل کشیده شده سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد ، و اگر آن اراذل و اوباش با هفتاد تپانچه «هل دادن» و «رفتار» بی‌رحمانه و توهین‌آمیز دیگری انجام داده بودند، حتماً به آن قایق بی‌دفاع بیچاره برخورده بود. یا شاید آنها در همان لحظه در وسط دریاچه بودند و قربانی خود را غرق می‌کردند.

از نظر اسکات هریس، هر اتفاقی ممکن سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد بیفتد. فصل دوازدهم مقاله اصلی را وارد کنید پی‌وی در زمان دیگری از ماندن در آرمان‌شهر این دیده‌بان خوشحال می‌شد. اما حالا فکر اصلی‌اش این بود که از فرصت فرار خوش‌شانسش سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد فاده کند. او کوچکترین اطلاعی از محل خود نداشت، جز اینکه دو تعرفه و قیمت آرایشگاه زنانه در طرشت ساعت کامل با خانه فاصله داشت.

حتی اگر می‌توانست راهش را در تاریکی پیدا کند، این یک پیاده‌روی طولانی و تنها بود. او سعی کرد نام دریاچه‌های مختلف نیوجرسی و ایالت همسایه، نیویورک، را به خاطر بیاورد و تعداد زیادی از آنها را به خاطر آورد، اما این به او در شناسایی این یکی کمکی نکرد. بنابراین به امید شناسایی آن، به سمت شهر حرکت کرد. دهکده به سمت دریاچه کم‌کم داشت محو می‌شد؛ فقط چند خانه وجود داشت. حدود ساعت یازده یا دوازده یا کمی بعد از آن بود و آدم‌های خوبِ کلبه‌های پراکنده‌ی اطراف، چراغ‌هایشان را خاموش کرده و قبل از آن ساعت شوم تعرفه و قیمت آرایشگاه زنانه طرشت به خواب رفته بودند. سکوت و تاریکی بر این خانه‌های تاریک و بی‌روح حکمفرما بود؛ بی‌روحی‌ای که در انبوه‌ترین جنگل‌ها هم پیدا نمی‌شد.

آنها باعث می‌شدند پی‌وی احساس گم‌گشتگی و تنهایی کند، احساسی که در بیابان تاریک و ساکت هرگز نمی‌توانست چنین احساسی ایجاد کند. خیلی زود به شهر رسید و آنجا در میان چمنزاری وسیع، چیزی بود که در تنهایی و تردید او، تصویری از تاریکی به نظر می‌رسید. ویرانه ساختمانی که کاملاً سوخته بود. چه آتش‌سوزی‌ای که باید شاهدش بوده باشد! از دزد بزرگراه دلخراش هم بهتر! بالای طاقی نیمه‌فروریخته که پاهای مردد زیادی از زیر آن گذشته بود، پی‌وی می‌توانست کلمات حک‌شده را تشخیص دهد: مدرسه دولتی وست کچم. وست کچم. پس آنجا جایی بود که او بود. اما او هرگز نام وست کچم را نشنیده بود.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.